مجنون

جاوا اسكریپت







رویا ی بی پایان

68شهریور

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست.
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
 پُر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
 وندر این بازی شکستم داده ای
نیشتر عشقش به جانم می زنی
 دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق،دل خونم نکن
 من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو... من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عا قل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر می زنی
 در حریم خانه ام در می زنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم


 



نظرات شما عزیزان:

sani
ساعت20:08---29 آبان 1392


shagayeg-73
ساعت16:03---20 مرداد 1392
اقا وحید چی میشه وقت کردی نظرات مارو هم بخون وبرامون جواب بذار

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:16 توسط وحید بحری|



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت